برخی از طرفداران بسکتبال ممکن است دهه 1970 را به عنوان عصر تاریک انجمن ملی بسکتبال (NBA) تصور کنند.
رتبه های تلویزیون پایین آمد. حضور در بازی ها کم بود. و طبق گفته مورخ ترزا رانستدلر، لیگ به عنوان “در حال افول” دیده می شد.
اما او می گوید که این دهه بسیار مهم است و اغلب نادیده گرفته می شود.
رانستدلر مورخ نژاد و ورزش است که در دانشگاه آمریکایی واشنگتن دی سی تدریس می کند کتاب جدیدش، توپ سیاه: کریم عبدالجبار، اسپنسر هیوود و نسلی که روح NBA را نجات دادند، کاوشی است در مورد اینکه چگونه بسکتبالیست های سیاهپوست ورزش را در دهه 1970 تغییر دادند.
او میگوید، از شکایتهای قانونی گرفته تا فعالیتهای کارگری تا صحبت علیه خشونت پلیس، مبارزات دهه 70 الگوی امروز لیگ را تعیین کرد.
رانستدلر با او صحبت کرد مجله یکشنبهPiya Chattopadhyay درباره چارچوببندی مجدد دوران و میراثی که این بازیکنان در NBA امروزی به جا گذاشتند.
بخشی از گفتگوی آنها را در ادامه می خوانید.
چرا روی آن دوران تمرکز می کنید و می گویید که این زمان بسیار مهمی برای بسکتبال حرفه ای است؟
بنابراین دوره ای که من به آن نگاه می کنم اغلب به عنوان دوران تاریک NBA، به ویژه در اواخر دهه 1970 شناخته می شود. و در نوع خاطره رایج ما از آن دوره زمانی، همانطور که به دهه 70 نگاه می کنیم، به عنوان تقریباً این لحظه افول در تاریخ ایالات متحده، به NBA نیز به عنوان رو به افول در این دوره نگاه می کنیم.
دوره ای که بسکتبال به نوعی جریان آزاد شد و بازیکنان خودخواه بودند و همیشه چه در داخل و چه خارج از زمین با مشکل مواجه می شدند، چه درگیری در زمین و چه بیرون آوردن کوکائین از زمین، به نظر می رسد. همیشه به دلیل اشتباه در تیتر اخبار باشید.
اما یکی از چیزهایی که کنجکاو شدم این بود که آیا این یک روایت نژادی است یا نه، در مورد دوره زمانی، اینکه آیا واقعاً درست است یا نه، جایی که این روایت به وجود آمده است یا خیر.
چون میدانستم در همان زمان که به بسکتبال حرفهای به عنوان یک دوره افول نگاه میشود، لیگ نیز بسیار سیاهتر میشود.
بنابراین نمیتوانستم فکر نکنم، آیا این راهی برای هواداران، صاحبان تیمها و روزنامهنگاران بود تا بفهمند چه معنایی برای بسکتبال تبدیل شدن از یک بازی مردانه کالج سفیدپوستان با بازیهای مجموعهای و نقل قول و نقل قول میشود. ، بازیکنان سخت کوش برای تبدیل شدن به یک نوع بازی جریان آزاد با بازیکنان سیاه پوست؟
و زمانی که به اواسط دهه 70 می رسید، در واقع لیگ 75 درصد سیاهپوست است. بنابراین من واقعاً علاقه مند بودم که پشت پرده چیزهایی را که در حال وقوع بود کشف کنم، و اینکه چگونه این موضوع به سیاست های نژادی بزرگتر فراتر از دادگاه نیز اشاره می کند.
این لیگی است که تصویری از مترقی بودن دارد، مسلماً مترقی است، و به ویژه وقتی صحبت از مخالفت با نژادپرستی سیاهپوستان میشود. چگونه میتوانید با مبارزات دهه 1970 جایگاه ما در NBA را مشخص کنید؟
خب، منظورم این است که بازیکنانی بودند که کارهای مشابهی را در دهه 1970 انجام می دادند. من فکر می کنم والی جونز الگویی برای بسیاری از فعالیت ها و به ویژه سازماندهی اجتماعی است که توسط بازیکنان انجام می شود.
ما در شرایطی هستیم که اکنون ورزشکاران به رسانه های اجتماعی دسترسی دارند، بنابراین لازم نیست از طریق رسانه های متعارف رسانه ای شوند تا پیام خود را به بیرون برسانند. این یک تفاوت اصلی است. ورزشکاران اکنون دارای ثروت شگفت انگیزی هستند که افراد دهه 70 که در NBA بازی می کنند احتمالاً حتی تصورش را هم نمی کردند.
بنابراین، می دانید، برای آنها از دست دادن یک قرارداد یا از دست دادن لطف نسبت به تیم به اندازه دهه 70 وحشتناک نیست. آنها همچنین اکنون قراردادهای تضمین شده دارند، مراقبت های بهداشتی مناسبی دارند، حقوق بازنشستگی دارند، همه این چیزها را دارند که بازیکنان سیاه پوست در دهه 60 و 70 واقعاً مجبور بودند برای آنها مبارزه کنند و بجنگند.
و بنابراین همانطور که بارها گفته ام، اگر NBA یک لیگ مترقی است که با کارکنان خود به درستی رفتار می کند، از حق کارمندان خود برای بیان عقاید سیاسی خود حمایت می کند، به این دلیل است که بازیکنان آن را مجبور کرده اند. نه به این دلیل که آنها طبیعتاً یا ذاتاً انسان دوستانه هستند.
این روزها قدرت کجاست؟
من فکر می کنم در NBA، از دهه 1980، تعادل بیشتری بین مالکان تیم و همچنین مدیریت لیگ و بازیکنان وجود داشته است. اما همچنان نامتقارن است.
بنابراین فکر میکنم بازیکنان متوجه شدهاند که هنوز باید مراقب حفظ حقوق خود باشند و مطمئن شوند که حقشان بازپس نمیآید.
با این حال، برای من، احساس میکنم عرصه بعدی فعالیت کارگری و ورزش باید در واقع به فضاهای دیگری فراتر از NBA نگاه کند. به عنوان مثال، واقعاً از حرکات توسط پشتیبانی میکند [Division 1] ورزشکاران درآمدزا در NCAA تلاش کنند و برای کاری که انجام می دهند دستمزد دریافت کنند و غرامت دریافت کنند و به عنوان کارگر طبقه بندی شوند.
و واقعاً نشان دادن روشی که NCAA بهعنوان نوعی انحصار عمل میکند، همانطور که NBA در دهه 1970 انجام داد.
من فکر می کنم انرژی و فعالیت در مورد ورزش باید حول مسائل برابری جنسیتی باشد. ما زنانی داریم که در WNBA ورزشکاران بسیار با استعدادی هستند که در سطح بالایی قرار دارند، که دستمزد دریافت نمیکنند و در سطحی برابر با بازیکنان مرد قرار نمیگیرند.
من فکر می کنم موضوع دیگر فراتر از آن، و اینکه یک رقصنده رپتورز بودم، می توانم این را تأیید کنم، و مطمئن شوم که همه کسانی که بازی را اجرا می کنند – همه از کارگران غرفه امتیاز، رقصنده ها، عملیات بازی و… بلیتگیران – مطمئن شوید که همه آنها دستمزد زندگی خود را نیز تامین میکنند.
این برای من زمینه بعدی فعالیت کارگری ورزشی است. و من فکر میکنم که بازیکنان، اگر میخواهند جنبههای دیگری پیدا کنند تا صدای خود را به آنها برسانند، آنها دو نفر از آنها هستند.
نوشته سارا جویس باترزبی و امیل نیازی. تهیه کننده سارا جویس باترزبی.